شهرراز/ یکی از نواقص عمده شهرسازی معاصر جهان سرسپردگی بیش از حد به نیازهای حرکت سواره و غفلت از حفظ و ساماندهی فضاهای پیاده و حرکت پیاده است، بهطوریکه انگار به دنبال انقلاب صنعتی و سلطه اتومبیل در شهرها، موضوع عابرپیاده به فراموشی سپرده شد. پیادهراهها، محل حضور همه شهروندان و مشارکت آنان در زندگی جمعیشان است. این فضاها در مقیاس همه شهر عمل کرده و پذیرای گروههای مختلفی از شهروندان است.
- پیادهراهها مکانی امن و راحت برای تماس اجتماعی
معابر پیاده یا پیادهراهها، معابری با بالاترین حد نقش اجتماعی هستند که تسلط کامل با عابر پیاده بوده و تنها از وسایل نقلیه موتوری بهمنظور سرویسدهی به زندگی جاری در معبر استفاده میشود. این معابر میتوانند بهصورت کوچه، بازار، بازارچه، مسیری در میدان، پارک یا فضای یک مجتمع شکل بگیرند. پیادهراهها با از میان بردن ترافیک عبوری سواره در بخشی از شهر ایجاد میشوند، و به دلایل معمارانه، تاریخی یا تجاری شکل میگیرند. پیادهراهها، محل حضور همه شهروندان و مشارکت آنان در زندگی جمعیشان است. این فضاها در مقیاس همه شهر عمل کرده و پذیرای گروههای مختلفی از شهروندان است. پیادهراهها افزون بر نقش ارتباطی و دسترسی، مکانی امن و راحت برای تماس اجتماعی، گردش و تماشا و... فراهم میآورد. در پیادهراهها، آزادی عمل انسان پیاده برای توقف، مکث، تغییر جهت و تماس مستقیم با دیگران بسیار زیاد است. حرکت پیاده طبیعیترین، قدیمیترین و ضروریترین شکل جابهجایی انسان در محیط است.
- پیادهروی و احساس تعلق به محیط
پیادهروی دارای اهمیت اساسی در ادراک هویت فضایی، احساس تعلق به محیط و دریافت کیفیتهای محیطی است. امروزه فضاهای پیـاده یکی از مهمترین فضاهای شهری و عرصههای عمومی در شهرها هستند، بهطوریکه «جاکوبز» پیادهروها را بهعنوان فضای عمومی و اصلی شهر و نیز حیاتیترین عنصر آن برمیشمارد. چهره شهر بیشتر از طریق قدمزدن در فضای شهری احساس میشود، احداث پیادهراه ازجمله راههایی است که میتواند در تجدید حیات مدنی شهر مؤثر باشد. زمانی که مقیاس شهر برای سواره ساخته میشود پیاده در فضای شهر احساس گمگشتگی، ناامنی و بیهویتی میکند. ادراک محیط بسته بـه شیوه جابهجایی انسان تغییر میکند، پیادهروی بیشترین نزدیکی را به محیط وارد و اجازه میدهد فرآیند تفسیر و به خاطر آوردن منسجمتر باشد.
- پیادهروی برترین شکل ایجاد تعامل انسان با محیط شهری
هنگامیکه میبینیم یک شهر قدیمی با موفقیت کار میکند، باید بدانیم که پشت بینظمی ظاهری آن، نظم باشکوهی بهمنظور ایجاد امنیت در خیابانها و آزادی در شهر حاکم است. جوهره چنین نظم پیچیدهای، پیچیدگی کاربرد پیادهروها با سلسلهای از چشم اندازهاست که همواره وجود دارند. اگرچـه امروز میزان سفرهای پیاده در جوامع مختلف و برحسب توسعهیافتگی هر یک از آنها متفاوت است، اما این حقیقت که پیادهروی برترین شکل ایجاد تعامل انسان با محیط شهری است موردپذیرش همگان است. طبق آمار ارائهشده، در شهرهای بزرگ ایران حدود 50 درصد و در شهرهای متوسط و کوچک حدود 75 درصد سفرها پیاده انجام میشود. بر همین اساس امروزه، ضرورت رویکرد مجدد به حرکت پیاده بهعنوان سالمترین، اقتصادیترین و پویاترین روش جابهجایی و حملونقل شهری موردتوجه جدی کارشناسان و مدیران امور شهری قرار گرفته، آنچنانکه بسیاری از مسئولان شهرها عابرمداری را سرلوحه برنامههای کاری خود قرار داده و همایشها و گردهماییهای گوناگونی در سطح جهان بهمنظور تبیین اهمیت این موضـوع و تبادلنظر در این زمینه برگزار میشود. اطلاعات موجود در زمینه پیادهروها اندک است و جامعه شهری امروزی نیازمند مطالعات و پژوهشهایی است که سبک زندگی پیاده در شهر را مورد تحلیل و بررسی موشکافانه و جامع قرار دهد. در این مقاله، تأثیر محور پیاده خیابان حافظیه شیراز بر هویتبخشی شهر موردمطالعه قرار میگیرد.
محدودههای پیاده قسمتی از فضاهای شهری هستند که به دلایل ویژه عمدتاً به دلیل دارا بودن برخی ظرفیتهای خاص، در تمام یا بخشی از ساعات شبانهروز کاملاً بر روی حرکت سواره بسته شده و بهطور کامل به حرکت عابران پیاده اختصاص مییابد. امروزه پیادهراهها و قلمروهای پیاده نهتنها جز مهمترین فضاهای عمومی شهری محسوب میشوند، بلکه اساساً بهمنظور تداوم حیات شهری ضروری هستند. به همین دلیل محدودهها و مسیرهای پیاده بهعنوان عناصری خاطرهانگیز و هویتبخش در شهرهای امروزی شناخته میشوند، چنانچه برامیلا میگوید «قبلاً شهرها هویت شهری خود را در بناهای بلند، گنبدها و تک بناها مییافتند، اما امروزه آنها خود را بهواسطه خیابانهای پیادهشان میشناسانند.»
معابر پیاده میتوانند بهصورت کوچه، بازار، بازارچه، مسیری در میدان، پارک یا فضای یک مجتمع شکل بگیرند. پیادهراهها با از میان بردن ترافیک عبوری سواره در بخشی از شهر ایجاد میشوند، پیادهراهها با از میان بردن ترافیک عبوری سواره در بخشی از شهر ایجاد میشوند، و به دلایل معمارانه، تاریخی یا تجاری شکل میگیرند پیادهراهها، محل حضور همه شهروندان و مشارکت آنان در زندگی جمعیشان است. این فضاها در مقیاس همه شهر عمل کرده و پذیرای گروههای مختلفی از شهروندان است.
در پیادهراهها، آزادی عمل انسان پیاده برای توقف، مکث، تغییر جهت و تماس مستقیم با دیگران بسیار زیاد است. ازاینرو شهروندان بهتدریج به حضور در شهر و انجام فعالیتهای مدنی عادت کرده و زمان بیشتری را در فضاهای شهری میگذرانند و این بهنوبه خود به بهبود و ارتقاء فرهنگ و عادات شهرنشینی؛ ازجمله رعایت حقوق دیگران و احساس مسئولیت در برابر جامعه کمک میکند که بهویژه برای جوانان و کودکان میتواند نمونه زنده آموزشی محسوب شود. «سرزندگی» از ویژگیهای اساسی و اصلی پیادهراههاست، ازاینرو میبایست در پیاده راهها همواره زندگی اجتماعی در جریان باشد. این فضا همچنین میبایستی بتواند جاذب طیف وسیعی از شهروندان بوده و خود را همواره با رویدادهای درون خود هماهنگ سازد. بنابراین «انعطاف» نیز از ویژگیهای مهم در پیادهراههاست و درنهایت آنچه متضمن حضور همه شهروندان و زندگی دائمی در پیادهراههاست، «ایمنی» این فضا است.
شاید نخستین مرحله از شناخت هر مفهوم، بهویژه مفهوم پیچیدهای مانند هویت، تحقیق در معنی آن از دیدگاه واژه شناختی باشد. بدین منظور در این قسمت از بحث، معانی و تعاریف واژهشناختی هویت در واژهنامههای فارسی و لاتین مطرح میشود. هویت از منظر مفهوم کالبدی، با اصطلاحات «شخصیت» و «حس مکان» مترادف است. در ترجمههایی که از زبانهای اروپایی انجام شده است، اغلب واژه هویت را در برابر واژه «Identity» در زبان انگلیسی بر گزیدهاند. واژه Identity انگلیسی از زمان پیدایش تا کنون بر پنج معنا دلالت کرده است: کیفیت یا وضعیّت، فردیت یا شخصیّت، در جبر معادله یا عبارتی که به ازای همه مقادیرمتغیّرهای خود ثابت باشد، باز شناخته شدن ازنظر احساس، علایق، , آنچه مالک خود را بشناساند، مانند کارت شناسایی.
هویت اجتماعی، در حقیقت شناخت و آگاهی انسان نسبت به جایگاه و منزلت خود در گروهها و نهادهای اجتماعی است و علاوه بر شناخت خود در جامعه، شامل شناخت نحوه ارتباط و تعامل عناصر جامعه نسبت به یکدیگر است. در تعریف هویت اجتماعی ریچارد جنکینز معتقد است که هویت اجتماعی درک ما از این مطلب است که چه کسی هستیم و دیگران کیستاند و از آنطرف درک دیگران از خودشان و افراد دیگر ازجمله خود ما چیست. هویت اجتماعی در کنار هویت شخصی، مکمل هویت انسان به شمار میآید. هویت جمعی، جایگاهی از زندگی اجتماعی است که طی فرآیند اجتماعیشدن حاصل میشود و طی آن افراد جامعه معمولاً با ضمیر «ما» خود را متعلّق و مدیون بدان میدانند و در برابر آن نوعی احساس تعهّد و تکلیف میکنند. این نوع هویت که شیوه مشترک و نحوه تفکّر، احساسات و تمایلات گروه است، نوعی احساس تعهّد و تکلیف به گروه را برمیانگیزد. این احساس، تا حد وسیعی، به شدت و میزان فراوانی روابط اجتماعی افراد در سطح کشور بستگی دارد. هرچه این نوع هویت، در سطح کشور، قویتر باشد، شخصیت اجتماعی شهروندان نیز منسجمتر و جدیتر پیریزی میشود.
شهر شیراز، مرکز استان فارس به طول 40 کیلومتر و عرضی متفاوت بین 15 تا 30 کیلومتر با مساحت 1286 کیلومترمربع و ازلحاظ جغرافیایی در جنوب غربی ایران، در بخش مرکزی فارس، در ارتفاع 1486 متری از سطح دریا و در منطقه کوهستانی زاگرس واقع شده و آبوهوای معتدلی دارد. با توجه به ارزشهای تاریخی و فرهنگی شهر شیراز میتوان گفت بخشهایی از شهر ازنظر تاریخی، فرهنگی، گردشگری و هویتی دارای ویژگیهای خاصی هستند که آنها را از سایر محدودههای شهری متمایز میکند. در این محدودهها، محورهای شاخصی وجود دارند که نیازمند سیاستها و راهکارهای ویژهای جهت طراحی هستند.
ازجمله این محورها میتوان به خیابان حافظ اشاره کرد. خیابان حافظ شیراز در شمال شرقی شیراز و در منطقه 3 شهرداری واقع شده که از سمت شمال به دروازه قرآن، از سمت شرق به بلوار گلستان، از جنوب به بلوار ساحلی شرقی و از غرب به بلوار آیتالله ربانی مسدود میشود. نمای آرامگاه از خیابان مذکور غیرقابل مشاهده است. این خیابان نماد اسارت در جهان صنعتی و مدرن است؛ چنانچه نمیتوان از طریق آن، آرامگاه حافظ را که نماد افکار و اندیشههای عرفانی اوست، نظارهگر بود. چند سال پیش شهرداری تصمیم به سنگفرش کردن این محدوده (حدفاصل چهارراه ادبیات و چهارراه حافظیه) بهمنظور تبدیل به محور پیاده گرفت.
- عوامل از بین برنده هویت تاریخی خیابان حافظ
با این وجود عواملی وجود دارد که میتواند از بین برنده هویت تاریخی خیابان حافظ باشد؛ ازجمله عدم وجود عناصر خدماتی متناسب با عملکرد توریستی مجموعه، افزایش بار ترافیکی در ورودیهای شهر، تبدیل شدن به پارکینگ ادارات، به دلیل استفاده وسایل موتوری، سنگفرشها چهره بدی پیدا کرده که زیبنده آرامگاه حافظیه نیست، نبود امنیت به دلیل عبور وسایل نقلیه موتوری، ضعف در امر کفسازی و نورپردازی محیط.
رواج استانداردگرایی و سایر معیارهای طراحی متاثر از خودرور در خیابانبندیها و عریض کردن آنها موجب ازبین رفتن ساختار اصلی بسیاری از محلات قدیمی و یکنواختی سیمای شهرها شده است. با توجه به اصل پیوستگی فضایی در فضاهای شهری ایران در گذشته، در حفظ ساختار اصلی این فضاها میبایست این اصل را همواره در نظر داشت، بنابراین برای اینکه این پیوستگی برقرار بماند باید این گذرها و فضاها هم به لحاظ ساختار وهم به لحاظ هویتی حفظ شود. حال اینکه اگر بخواهیم در این بافتهای شهری اولویت را به عبور خودرو دهیم ناچار به تعریض و الزاما تخریب بافت میشویم. بهاینترتیب است که به اهمیت پیادهمداری در ساماندهی و توسعه این بافتهای باارزش تاریخی پی میبریم. زمانی که مقیاس شهر برای سواره ساخته میشود پیاده در فضای شهری احساس گمگشتگی، ناامنی و بیهویتی میکند. پیادهروی دارای اهمیت اساسی در ادراک هویت فضایی، احساس تعلق به محیط و دریافت کیفیتهای محیطی است. چهره شهر بیشتر از طریق گامزدن در فضای شهری احساس میشود.
برای آنکه خیابان حافظ از گزند مخدوش شدن هویت در امان بماند، میتوان چند راهکار پیشنهاد کرد: حذف پارک اتومبیل در این محور با ایجاد پارکینگ مناسب اطراف محور، ایجاد غرفههای فرهنگی و صنایعدستی بهمنظور جذب گردشگر داخلی و خارجی، در نظر گرفتن مسیری برای دوچرخه، قابلیت مجموعه برای تبدیلشدن به مجموعه و محور فرهنگی شیراز، نورپردازی مناسب برای ایجاد امنیت در شب،کفسازی مناسب (تشویق به پیادهروی نیاز به مکان مناسب دارد).